رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۱۰

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (صوفیگری2)

ارد بزرگ می گوید : سرزمینی که جوانانش دارای افکاری صوفیانه هستند ، بزودی بردگی را نیز تجربه میکنند چه گفت آن سخنگوی آزاده مرد / که آزاد را، کاهلی بنده کرد (فردوسی بزرگ) در آیین ایرانیان، ستایش شده است کاشتن درختان و آباد کردن زمین، بیوگانی، رنج کشیدن در کار و هرگونه تلاشی در زیستن زمینی، تا آنجا که زرتشت با آیین مینویی برخیِ گاو به دست میترا میستیهد، و آدمیان را به باور نداشتن اندیشه های صوفیانه پند میدهد. او ستاینده زمین است و با خواردارندگان آن میانه ای ندارد. خواه کرپن ها و کویها باشند خواه گئوتم (بودا). در کتاب های آیینی ایران، برترین زمین آنجا شناسانده میشود که مردی بر روی آن به کشت میپردازد و بدترین زمین جاییست که بی کشت و رنج بماند. ایرانیان نژاده با زاریستن و آه و نیازورزی سوی ایزد هیچ میانه ای ندارند. آنان، نان، از بازوی خویش میخورند، و سر به گریبان "در بحر مکاشفت مستغرق نمیشوند"، شاید روزیشان از "ملکوت" برسد. بکارند و ورزند و خود بدروند/ به گاه خورش، سرزنش نشنوند

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ (صوفیگری1)

ارد بزرگ میگوید: فرمانروایان، اگر خوبی صوفیانه داشته باشند، همواره دشمنان سرزمین خویش را افزون نموده و گستاخ تر میکنند خوبی چیست و خوبی صوفیانه چه؟ در آغاز بایاست بدانیم که "خیر و خوبی" معنای یکسانی با "نیکی" ندارند. به گفتار دیگر، اگرچه خوب و نیک هر دو، بار اخلاقی دارند، "نیکی" از اخلاق مطلق و مثالی [ایده آل] سخن میگوید در حالی که "خوبی" از هرآنچه مردمان آن را نیک میدانند! (جدا از دیدگاه معنایی زبان فارسی که در آن، "خوب" در معنای "زیبا" به کار میرود نه در چم "نیک"). واژگانی چون خیر و شر، گزارشی است از نگرش مردمان هر سرزمین به نیک و بد "مثالی" [چهره مینوی هر چیز] باشنده در اندیشه شان. ازین رو، پرداختن ارد بزرگ، به گزاره ی «خوبی صوفیانه» نباید ما را به این پرسش وادارد که اگر در اندیشه ی ناب ایرانی و پیرو آن در اندیشه ی ارد بزرگ، زندگانی نیازورزانه ی صوفیان، "بد" به شمار می آید، به کار بردن قید "خوب" برای آن از چه روی است؟ چرا که در اندیشه ی هندیان و ایرانیان گنوستی

دانشمندان خورشید را تکثیر می‌کنند

با هدف دستیابی به انرژی پاک دانشمندان خورشید را تکثیر می‌کنند دانشمندان قصد دارند با هدف دستیابی به انرژی پاک ، با شلیک پرتوهای لیزر به یک گلوله کوچک هیدروژن، انرژی خورشید را تکثیر کنند. به گزارش ایرنا ، روزنامه «تایمز لندن» روز یکشنبه نوشت: فیزیک دانان «مرکز ملی احتراق» در «لیورمور» واقع در آمریکا می گویند: آزمایشات گداخت هسته ای می تواند ، یک منبع انرژی پاکیزه در اختیار جهانیان قرار دهد. دانشمندان گفتند: این گلوله هیدروژن با 192 پرتو لیزر (با قدرت 500 تریلیون وات) هدف قرار می گیرد. این میزان هزار برابر انرژی شبکه ملی برق آمریکا است. «اد موسس» مدیر این مرکز ابراز امیدواری کرد: این آزمایشها نشان دهد امکان تولید انرژی بیشتر وجود دارد و گداخت می تواند یک منبع تامین انرژی بدون کربن باشد. دانش ساخت نیروگاه های انرژی گداخت که می تواند جایگزین پاکیزه ای برای سوخت های فسیلی باشد، دستکم به 25 سال زمان نیاز دارد. سوخت این نیروگاه ها از اتم های هیدروژن استخراج شده از آب دریا تامین می شود تا برق فاقد کربن با کمترین زباله های رادیواکتیو تولید کند. با پایان عمر ذخایر فسیلی جهان ، بشر به مسی

خوب زندگی کردن هنر است

آمار بالای خودکشی، افسردگی، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی، قتل و … در کنار مهم‌ترین عوامل مرگ و میر یعنی بیماری‌های قلبی- عروقی، سوانح و حوادث، گویای این امر است که زندگی سالم به «زیستن دشوار» تبدیل شده است. پیچیدگی روابط و مناسبات انسانی، نفوذ و گسترش وسایل ارتباط جمعی، تنوع در مصارف زیستی و فرهنگی به همراه افزایش جمعیت و مطالبات آنان و مهم‌تر از همه تغییرات ایده‌آل‌ها و آرمان‌های بشر امروزی، زیستن را از وضعیت همگون و ساده به وضعیتی ناهمگون و پیچیده تبدیل کرده است. ا ین وضعیت اگر چه از سویی به تحولات پرشتاب و پیچیده ی جامعه ی مدرن ربط دارد ، اما از سویی دیگر و مهم‌تر از آن به ناکارآمدی نهادهای سنتی خانواده، نظام آموزشی و سایر نهادهای فرهنگی‌ ما برمی‌گردد. نظام خانوادگی و آموزشی ما نتوانسته خود را با تحولات ارزشی، فرهنگی و تکنولوژیکی جامعه ی جدید وفق دهد. این امر ضمن این که از شکاف نسل‌ها تأثیر پذیرفته بر عمق این شکاف نیز افزوده است. بخشی از نابسامانی‌های خانوادگی و چالش‌های تربیتی که در درون خانواده‌های ایرانی در رابطه با فرزندانشان وجود دارد به ناآگاهی و ند

سخنان بزرگان در مورد زن و مرد

به ندرت مردي پيدا مي شود كه بدون شاهد، عمل خيري را انجام دهد.((سه نگ)) براي يك مرد هيچ شكنجه اي بالاتر از آن نيست كه به او ترحم كني.((ناپلئون بناپارت)) بيازماييد مرد را به فعل او نه به قول او.((افلاطون)) مرد آنچه را مي داند، مي گويد و زن آنچه را كه خوش آيند شنونده است.((ژان ژاك روسو)) قمار، مشروب و زن بد، خنده را از لبان مرد دور مي كند.((مثل انگليسي)) مرد بزرگ يكطرفه قضاوت نمي كند.((كنفوسيوس)) نقص مهم امپراتوريهاي بزرگ دنيا اين بود كه قوانين را مغزهاي قوي براي مردان قوي مي نوشتند و ضعف بشر را در نظر نمي گرفتند.((آناتول فرانس)) ثروتمند شدن يا زناشويي، هيچگاه تضميني [ =پاينداني ] براي رهايي از نگراني نيست. حتي ممكن است از ميزان آسودگي شما بكاهد.((شري كارتر اسكات)) همه مردان بزرگ در پشت دانايي خود داراي دلي كودكانه هستند.((مثل چيني)) مرد بزرگ كسي است كه در سينه خود قلبي كودكانه داشته باشد.((سيسرون)) مرد عاقل همواره نه نكته را در نظر دارد : روشن ديدن، خوب گوش دادن، مهربان سخن گفتن، آداب داشتن، راستگو بودن، انجام وظيفه كردن، پرسيدن هنگام ترديد ، خود را از خشم دور نگاه داشتن و د

دیدگاه مسعود اسپنتمان درباره فلسفه ارد بزرگ ( فرهمندی )

ارد بزرگ میگوید آدمهای فرهمند به نیرو و توان خویش باور دارند همی تافت ز او "فر" شاهنشهی / چو ماه دو هفته ز سرو سهی به "فر" جهاندار بستش میان / بر گردن برآورد گرز گران کمر بست با "فر" شاهنشهی / جهان گشت سرتاسر او را رهی (فردوسی بزرگ) با واژه ی "فره" نخستین بار در اوستا آشنا میشنویم و در سرچشمه های پهلوی و نیکونبشتار فردوسی پاکزاد با آن خوی میگیریم. گفتار درباره ی فره میتواند نهند کتابی سترگ باشد. از این رو در کوتاه نبشته ی روبرو نمیتوان بونده آن را پرداخت کرد. فره در زبان پهلوی Xvarrah، در فارسی میانه پهلوی Farrah در چم نیکبختی، شکوه و درخشش است. "فره" نیروی کیهانی و ایزدی نیز هست. در اوستا از دو گونه فره نام برده شده است؛ یکی "فر ایرانی" یا "ائیریانِم خوَرنَه" و دیگر "فر کیانی" یا "کوائینیِم خوَرنَه". در بندهای یک و دو از "اشتاد یشت" آمده که فر ایرانی از ستور و رمه و دارایی و شکوه برخوردار است و بخشنده ی خرد و دانش و در هم شکننده ی ناایرانیها است. در "زامیاد ی

وصف میهن

وصف میهن تجسم معنوی میهن ، برای اهل اندیشه و قلم همواره آمیخته بوده است با عاشقانه ترین کلمات که نشان از عظمت آن دارد . ارد بزرگ می گوید : میهن پرستی و آزادیخواهی کلید درمان بسیاری از ناراستی هاست . و از این روی شعری از زنده یاد حمید مصدق تقدیم می دارم با نام : فدای میهنم تا تو گسسته‌ای ز من، تاب نمانده در تنم کیست به یاد چشم تو، مست؟ منم، منم، منم! دور از آن نگاه تو، وز رخ همچو ماه تو روز در آه و زاری‌ام، شب به فغان و شیونم ای که به غربت این زمان باده کشی عیان، عیان خون دل است در وطن، جای شراب خوردنم. دل ز وطن بریده‌ای، راه سفر گزیده‌ای نیست مرا دلی چو تو، دل نبوَد از آهنم. گرچه در آب و آتشم، سوزم و گریم و خوشم گر بوَدم هزارجان، جمله فدای میهنم. چند تو خوانی‌ام که: «ها! خانه رها کن و بیا!» نیست وطن لباس تن، تا که ز خویش برکَنم. غرب، وطن نمی‌شود، خانة من نمی‌شود شرقِ کهن نمی‌شود، خانه چرا دگر کنم؟ مهر وطن سرشت من، دوزخ آن بهشت من روز و شبان و دم به دم، دم ز وطن، وطن زنم. ماخذ : وب سایت کامران گروسین http://ninaa.mihanblog.com/post/12

گواهی سارها

در زمان‌های قدیم در یکی از شهرهای فارس مرد خداشناس و نیکوکاری بود که او را درویش دانا می‌گفتند و ازآن جا که مرد پاک‌سرشت و خوش‌نیتی بود همهِ مردم شهر او را می‌شناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند.‌درویش تصمیم داشت که در سال جدید به سفر حج برود به همین خاطر اول تمام کارهایی را که باید انجام می‌داد مرتب کرد و تصمیم گرفت کمی زودتر سفرش را شروع کند تا این که در شهرهای میان‌راه استراحت کند و جدا از قافله و آهسته آهسته به سوی خانهِ خدا برود.روزها راه می‌رفت و شب‌ها را در روستاها و شهرهای میان‌راه منزل می‌کرد. یک روز در میان بیابان به کاروانسرایی رسید و از‌ آن جایی که دیگر غروب شده بود تصمیم گرفت شب را همانجا بماند. از قضا این کاروانسرا، کاروانسرایی متروک بودکه محل دزدها و راهزنان بود و آنها چون درویش را با کوله‌‌پشتی‌اش دیدند خوشحال شدند که تنهاست و کسی به دادش نمی‌رسد.درویش گفت: من پول و پله‌ای که به درد شما بخورد ندارم. لباس من هم که به درد شما نمی‌خورد. من یک درویش پیر هستم که به سفر خانهِ خدا می‌روم و مختصر پولی دارم. - این شما و این هم کوله‌پشتی من. اما بگذارید من بروم. دزدها خندید

نکاتی کوتاه در مورد احمدشاه مسعود و ارد بزرگ / کامران گروسین

آیا می دانستید ارد بزرگ (اندیشمند برجسته کشورمان ) و احمد شاه مسعود (فرمانده چریکهای مبارز بر علیه شوروی و طالبان ) دوست یکدیگر بوده اند ؟ آیا می دانستید دشمنان احمد شاه مسعود و ارد بزرگ ، عده ایی از پشتون های افغانستان هستند پشتونها یا همان افاغنه معتقدند احمدشاه مسعود (از تبار تاجیک) و ارد بزرگ (ایرانی) سعی بر آن داشته اند که نام افغانستان را خراسان بگذارند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود و ارد بزرگ عاشق شاهنامه فردوسی بوده اند ؟ آیا می دانستید احمدشاه مسعود تا لحظه مرگ دیوان حافظ را از خود دور نکرد ؟ آیا می دانستید ارد بزرگ بر اساس شاهنامه فردوسی نظریه جهانی قاره کهن را بنیان نهاد ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود پیش از گرفتن هدیه ایی از سوی ارد بزرگ خواب آن را دیده بود؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود همیشه روسیه را نفرین می کرد که عامل جدایی تاجیکستان از فارسی زبانان شده است ؟ آیا می دانستید دشمنان اصلی نظریه قاره کهن ارد بزرگ ، تجزیه طلبان بخصوص پان تورکهای متمایل به باکو و آنکارا هستند ؟ آیا می دانستید احمد شاه مسعود مجبور شد در طی عمر خود با روسیه و همچنین پاک

داستان کوتاه صدای دل انگیز زندگی

سفره را جمع کردم ودر یخچال گذاشتم ولی ناگاه !! صدای دلنشینی و آهنگینی را شنیدم. به مادر گفتم : می شنوید؟ گفت : چی ؟ گفتم: صدای آهنگی دلنشین می آید مادر گفت: آنچه می شنوی ، قل قل سماور است و صدای گر گر بخاری ، صدای باد که شیشه های پنجره را می لرزاند ، صدای خش خش کاغذی که خواهرت روی آن می نویسد . صدای شستشوی ظرفهای من و صدای بوق و عبور ماشینها در خیابان است . گفتم صدای دیگر هم هست صدای آهنگین شما که داشتید حرف می زدید ! پدر گفت : و صدای گوش تیز کردن من که داشتم به حرف های شما گوش می دادم ! هر سه خندیدیم . زیبا تبریزی برگرفته از : سایت داستان کوتاه http://da3tanekotah.persianblog.ir

گفتگو با کودکان از یاسمین آتشی

مکتب دار محله "مهاد مهین" (از محلات قدیمی شهر تبریز) به مادر کودک گفت فرزند شما هر روز پژمرده تر و منزوی تر می شود مادر گفت : از زمانی که پدرش در جنگ (ایران و عثمانی) گمشده است کودکم را نمی دانم چگونه شاد کنم کمک دولت کفاف زندگیمان را نمی دهد . پیر مرد مکتب دار کمی فکر کرد و گفت با او گفتگو کن . مادر گفت فقط گفتگو ! در حالی که چشم کودک به دست من است . پیرمرد گفت خیر عقل کودک به زبان شماست اگر با کودک گفتگو کنید بسیاری از خیالات او کاسته می شود او هم اکنون در دست رویاهای تیره اسیر است . این همان نکته ایی ست که ارد بزرگ اندیشمند کشورمان از آن یاد می کند و می گوید : کودکان برای شاد بودن ، بیش از هر چیزی به گفتگو با ما نیاز دارند . گفته می شود با تحول در رابطه مادر و کودک ، بتدریج روحیه کودک تغییر نموده و انزوای او در هم شکست . یاسمین آتشی منبع : http://da3tanekotah.persianblog.ir/post/27/

طعم عشق به میهن

میترادات دختر مهرداد پادشاه اشکانی خواب دید ماری سیاه به شهر حمله نموده سربازان مار را به بند کشیدند و چون پدرش آن مار زشت را بدید دست او را گرفته و به مار پیشکش کرد مار بدورش پیچید و او را با خود از شهر ببرد چون از شهر دور شدند ماری دیگر بر سر راه آنها سبز شد و بدین طریق میترادات از مهلکه گریخت به سوی شهر خویش باز گشت مردم شادی می کردند و نوازندگان می نواختند او هم شاد شد اما همه چیز برایش غریبه و نا آشنا بود چون بر لب جوی آبی نشست موهای خویش را خاکستری دید زنی کامل در آب دیده می شد از ترس از خواب پرید و ساعتها بر خود لرزید . میترادات در آن هنگام تنها 14 سال داشت . چند سال گذشت در پایان جنگ ایران سلوکیان (جانشینان اسکندر) فرمانروای آنها اسیر شده و به ایران آوردنش . آن شب در زیر نور مهتاب مهرداد به دخترش میترادات گفت ای عزیزتر از جان می خواهم همسر دمتریوس فرمانروای اسیر شده سلوکیان شوی . رایزاننم می گویند اگر دمتریوس را عزیز داریم در آینده او دودمان سلوکیان را تضعیف خواهد کرد و در نهایت ما می توانیم برای همیشه آنها را نابود کنیم و تو می دانی آنها چقدر از ایرانیان را کشته اند آیا

کمک خواندنی شاه سلطان حسین به سیل زدگان

در دودمان صفوی خبر رسید فلان روستای نزدیک اصفهان سیل آمده است و کوهی ریزش نموده مردم ده روز است گرسنه اند چند روزی که گذشت شاه سلطان حسین مشغول خوردن غذا بود یاد آن روستا افتاد یکی از نزدیکان خود را با پنج محافظ فرستاد تا میزان خسارات آن روستا را وارسی کنند و نیازهای آنها را گزارش دهند تا نسخه ایی برای حل مشکل آن روستا پیچیده شود . چون به آن روستا رسیدند دیدند قشری از گِل و لای روستا را در بر گرفته و خانه ایی با سقف دیده نمی شود مردم رنجور بر زمین خود را می کشیدند و بوی مردار به مشام می رسید . از اسب پیاده شده و کمی در روستا گشتند فقر و بیچاره گی در حدی بود که کمک رسانی به آنها را بسیار سخت می کرد اشراف زاده گفت برگردیم و بگویم هیچ چیزی اینجا درست نیست و هر چه زودتر غذا و کمک بفرستند . چون بازگشتند دیدند جماعتی در جایی که اسبها را بسته بودند جمع شده و چون آنها را دیدند می دویدند . خوب که نگاه کردند دیدند هر یک تکه گوشتی در دست گرفته و از آنها دور می شوند . مردم از گرسنگی اسبها را پاره پاره کرده و از استخوانها نیز نگذشته بودند . هوا نزدیک تاریکی بود در گوشه ایی نشستند تا فردا از ه

وسوسه

- پسرم من وقتی با تو خداحافظی کردم و رفتم, تو همین کوچه دیدم پسر جوانی داره رد می‌شه و از طرف دیگه کوچه دختر جوانی داره میاد. به دل پسر انداختم که سرش رو بلند کنه و به دختر نگاه کنه. خلاصه 5 روز اول سعی کردم این پسر به آن دختر فکر کنه و طی این 5 روز پسر توی کوچه دنبال دختر راه می‌افتاد, ولی دختر حاضر نمی‌شد باهاش حرف بزنه. 5 روز دوم روی دختر کار کردم تا حاضر شد بالاخره لبخندی به پسر بزنه. با لبخند دختر, پسر امیدوار شد و من هم روی او کار کردم تا یک نامه فدایت شوم برای دختر بنویسد. این هم از 5 روز سوم. 5 روز بعدی صرف این شد که دختر رضایت بدهد تا جواب نامه پسر را بدهد و با او حرف بزند. تا اینجا شد 20 روز. - خب, ادامه بده. - عجله نکن پسرم. 5 روز بعد پسر را آماده کردم که به دختر پیشنهاد بدهد و در این مدت پسر با دختر بیرون می‌رفت و مدام اصرار می‌کرد که دختر به خانه‌شان برود ولی هر چه پسر اصرار می‌کرد که من دوستت دارم, بیا کسی خانه نیست و مساله‌ای ندارد, دختر نمی‌پذیرفت. 5 روز آخر من به کمک پسر رفتم و روی دختر کار کردم تا بالاخره به تقاضای پسر جواب مثبت داد و به خانه او رفت. - همین! من این هم

بدون رویا!

بدنیا آمدن شروع مردن است . گوتیه توفیل بشر بدون دندان ، بدون مو و بدون رویا بدنیا آمده و همین طور هم می میرد بدون دندان ، بدون مو وبدون رویا . دوما الکساندر معمولا اگر از کسی راهنمایی می خواهیم فقط برای اینست که به ان عمل نکنیم یا اگر عمل کردیم کسی که مارا راهنمایی کرده سرزنش کنیم .دوما الکساندر عشق چنان شیفتگی در نهان خود دارد که سخت ترین دلها نیز ، گاهی هوس شنا در آن را می کنند . ارد بزرگ عشق واقعی ارزان است اگر گران باشد عشق واقعی نیست . شاتو بریان پول مانند حس ششم است که بدون آن نمی توان از پنج حس دیگر به طور کامل استفاده کرد . کردار ناپسند خویش را با دارایی زیاد هم نمی توانی پنهان سازی . اُرد بزرگ سختی های بزرگ به آدمی نیرویی دو چندان می بخشد . اُرد بزرگ با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد . بردون ازدواج مثل اجرای نقشۀ جنگی است که اگر انسان یک مرتبه اشتباه نماید کارش تمام شده و دیگر جبران آن به هیچ صورت نمی شود . بورنز منبع : قــــــــــــــــــــــــــــــــایق آبــــــــــــــــــــــــی

سخنان بزرگان

تنها راه ماندگاري هر مراوده دوستانه ايي ، رسيدن به ساختاري مشترك است . ارد بزرگ هيجانات هميشه شادي برانگيز هستند ، اما هيچ شاديي نيست كه بدون هيجان باشد . آلان چارمر آخرين بار كه به عشق و شور زندگي نهفته در وجود خود اجازه داديد تا بيرون آيد و كمي بازيگوشي كند كي بود؟ آخرين باري كه از بازي با بچه هايتان به همان اندازه ي آنها لذت برديد ، كي بود؟ آخرين باري كه از زنده بودن خود به هيجان آمديد كي بود؟ نگران نباشيد ديگران درباره شما چه فكر مي كنند. به اين فكر نكنيد كه آن چه را دوست داريد انجام بدهيد چقدر عملي ، مفيد ، يا موثر است. مضحك باشيد ، عاشق باشيد ، با شور و حال زندگي كنيد . خودتان باشيد . باربارا دي آنجليس از گناه تنفر داشته باش نه از گناهكار . گاندي وقتي ارتباط عاشقانه ات به انتها ميرسد ، فقط به سادگي بگو«همه اش تقصير من بود . جكسون براون مردمي كه نگاه ملي و آرزوهاي خويش را به فراموشي سپرده اند ، همچون بيماران آسيب پذيرند . ارد بزرگ اگر به مهماني گرگ مي رويد ، سگ خود را به همراه ببريد . گوته علت هر شكستي،عمل كردن بدون فكر است. الكس‌مكنزي من تنها يك چيز مي‌دانم و آن اينكه هيچ نمي‌دان

مقایسه نظریه ارد بزرگ کهکشان بزرگ با نظریه دهکده کوچک جهانی مارشال مک لوهان

ارد بزرگ با نظریه قاره کهن خود پرده از حقیقتی برداشته که تا کنون هیچ اندیشمندی به آن توجه نکرده بود . یکی دیگر از ایده های او نظریه کهکشان بزرگ اندیشه است. که دقیقا نقطه عکس نظریه دهکده کوچک جهانی است او با دلایل مستدل ثابت می کند جهان رو به انفجار اندیشه های گوناگون است و پیش بینی می نماید بزودی تعداد سایت های اینترنتی به چندین برابر جمعیت کره زمین برسند . او ثابت می کند جهان غرب با ابزار رسانه و اینترنت نمی تواند با تزریق فرهنگش یکپارچگی مورد نظر خویش را فراهم سازد . منبع : سایت شیران شیروان http://shiraneshirvan.blogfa.com/post-220.aspx

جملات قصار از رادیو پیام

چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست .فردوسی خردمند آنکه تخم بدی را می فشاند ، بدون شک همۀ محصول آن را درو می کند . دموستن آنچه در انسان بزرگ است این است که او پل است نه غایت . فردریش نیچه طول کشیدن معالجه را دو سبب خواهد بود : نادانی پزشک ، یا نافرمانی بیمار . زکریای رازی کین خواهی از خاندان یک بدکار ، تنها نشان ترس است ، نه نیروی انسانهای فرهمند . ارد بزرگ دو گوش داریم و فقط یک زبان، برای اینکه بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم . دیوژن گذشت زمان آدمی را پیر نمی سازد، بلکه ترک آرمانها و کمال مطلوبهاست که ما را فرتوت و افتاده می کند . دوگلاس مک آرتور خوشبختی مانند پروانه ای است ، اگر او را دنبال کنید از شما فرار می کند ولی اگر آرام بنشینید روی سر شما خواهد نشست . داوید هیوم آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد ؛ خنده می زند بر همهء نمایش های غمناک و جدی بودن های غمناک . فردریش نیچه من اگر در بهشت باشم ولی به من بگویند تو حق نداری جهنم را به این بهشت ترجیح بدهی از آن بهشت بیرون می روم . ژان روستان منبع : http://www.radiopaya

رادیو پیام و سخنان بزرگان ابران و جهان

این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست . فردوسی خردمند :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد. ژرژ هربرت :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: تا بدبختی را نشناسیم هیچوقت راه بدست آوردن و نگه داشتن خوشبختی را یاد نمی گیریم . داوید وایت :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: برای یاد گرفتن آنچه می خواستم بدانم احتیاج به پیری داشتم ، اکنون برای خوب به پا کردن آنچه که می دانم ، احتیاج به جوانی دارم . ژوبرت :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: آن اندیشه هایی را دوست دارم که با خون نوشته شده باشند آدمی بهر تنها زیستن می باید یا حیوان باشد یا خدا. ارسطو می گوید: انگارهء سومی نیز هست بودن یکجای هر دوی آنان ... آن هم فیلسوف وار ..حقایق همه ساده اند. این نه مگر دروغی است دو چندان که آن را بر ساخته اند؟ . فردریش نیچه :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: آدمی به خاطر نیاز به مراقبت و کمک دیگران با آنها ارتباط برقرارمی کند . فردریش نیچه :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: هیچ چی

سخن بزرگان از سایت رادیو پیام

برای هر کس زمان معینی وجود دارد که قابل انتقال نیست . کلود مونه :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: هنرمند، اشیا را با خورشیدی روشن می کند که از آن طبیعت نیست . دیده رو :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: آموختن تنها سرمایه ای است که ستمکاران نمی توانند به یغما ببرند . جبران خلیل جبران :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: پول با شادمانی کم داخل کیسه می شود ولی با غم زیاد از ان خارج می گردد . مولیر :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: دوستان برای نخجیر دشمنان چون تیر و پیکان اند. بزرگمهر :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: تختخواب خطرناکترین جای دنیاست، چون صدی نود مردم در آن می‌میرند . مارک تواین :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: شوهر داروئی است که تمام دردهای دخترانرا علاج می کند . مولیر :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار :: :: :: ::

سخن بزرگان از سایت رادیو پیام

امید دارویی است که شفا نمی دهد ، اما درد را قابل تحمل می کند . مارسل آشار :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: مال ، زنبوری است که اگر از نگه داری آن آگاه باشید عسل می دهد وگرنه نیش می زند و پرواز می کند . مارون :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: شاهنامه فردوسی خردمند ، راهنمای من در طول زندگی بوده است . نادر شاه افشار :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: اگر به انسان ها شخصیت و فرصت ابراز عقیده بدهید، پاداش و امکان مشارکت بدهید، رشد خواهند کرد و اندیشه های ناب خود را بیرون خواهند ریخت . رابرت اسلاتر :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: پیرامونیان ما چه بخواهیم و یا نخواهیم بر اندیشه های ما اثر خواهند گذاشت . ارد بزرگ :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: رقابت تا زمانی پسندیده است که کار را به حسادت نکشاند. رنه دکارت :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: ابله همیشه به دنبال بزرگ تر از خود می گردد ، که او را تحسین کند. بوالو :: :: :: :: :: ::*** :: :: :: :: :: :: معنی زندگی را در قدرت باید جستجو کرد ، هرلحظه از زندگی، ما باید هدف عالیتری داش

جملات قصار حکیمانه

حیات آدمی در دنیا همچون حبابی است در سطح دریا . جان راسکن کاملا مراقب سلامت جسمانی خود باشید . خستگی و بیماری از عوامل مهم اتلاف وقت هستند . برایان تریسی چرا باید در انتظار بهشت موعود احتمالی باشیم ؟ما خود قادریم یک بهشت واقعی در عرصه زمین به وجود آوریم. اگوست کنت پوزش خواستن از پس اشتباه ، زیباست حتی اگر از یک کودک باشد. ارد بزرگ منبع : http://funday.ir/article4914.html

فرگون زیباترین زن زمانه خویش بود

فرگون زیباترین زن زمانه خویش بود و همسر ملک شاه . در مجلسی زنانه ، زنی از خاندان نزدیک همسرش گفت فرگون خانم ! شنیده ایم هیچ خدمتکار ایرانی به کاخ خویش راه نمی دهی ؟ بانوی اول ایران پاسخ داد : ایرانی خدمتکار نمی شناسم ! آن زن سماجت کرد و گفت : چطور ؟ اعتماد نمی کنید ؟ ! فرگون زیبا گفت : من نیازی به کمک دیگران ندارم هم نژادانم را هم برتر از آن می دانم که آنها را به خدمت بگیرم . زنان رومی و چینی و یونانی را هم که می بینید پیشکش سرزمین های دیگرند به پادشاه ایران و من تنها مواظب آنانم تا آسیب بیشتری به آنها نرسد . زن دیگری می پرسد : مگر پیشتر چه آسیبی دیده اند ؟ فرگون زیبا می گوید دوری ! دوری از شهر و دیار شان ! این بزرگترین آسیب است . آن زن دست به گیسوی فرگون می کشد و می گوید حالا می فهمم برای چه همه تو را دوست دارند . به گفته دانای ایرانی (( ارد بزرگ )) : نامداران ماندگار آنانی اند که سرشتی نیکو و دلی سرشار از مهر دارند . منبع : وب سایت فرامرز اصغری http://faramarz2009.persianblog.ir/post/159

شکوه ایران در کجاست ؟

پادشاه ایران کریمخان زند کریمخان زند پادشاه ایران پس از شکار در نزدیکی تخت جمشید اردو زد . از دور عظمت تخت جمشید دیده می شد یکی از فرماندهان گفت آیا شکوه ایران زمین در تخت جمشید پایان می یابد ؟ کریم خان پرسید : در زمان پادشاهی نادرشاه افشار کجا بودی ؟ گفت در تمام آن دوران در روستایمان به پدرم در کشاورزی کمک می کردم . کریمخان خندید و گفت آن زمان همانند امروز تو از دور به پادشاه ایران زمین نادرشاه افشار نگاه می کردم و می گفتم آیا تمام شکوه ایران زمین در نادر شاه افشار پایان می یابد !؟ و امروز به تو می گویم دیگر آن بزرگی و عظمت را من در کسی و جایی ندیدم . این سخن وکیل الرعایا کریم خان زند که از سرداران نادرشاه افشار بود خود گویای عظمت و جوهر آن یگانه دوران ها را دارد . ارد بزرگ اندیشمند برجسته کشورمان می گوید : نادرشاه افشار توانست از خراب آبادی که دشمنان برایمان ساخته بودند کشوری باشکوه بسازد نام او همیشه برای ایرانیان آشنا و دوست داشتنی خواهد بود . نادر شاه افشار در جمع ارتشیان ایران می گوید : وقتی پا در رکاب اسب می نهی بر بال تاریخ سوار شده ای شمشیر و عمل تو ماندگار می شود چو